قدس آنلاین: پرداخت این رقم سنگین آن هم به صورت ارزی در این برهه که کشور دچار معضلات بزرگ اقتصادی ناشی از تحریم است،حرکت امیدوارکنندهای به شمار میرود اماای کاش مدیران فوتبال ایران از این ماجرا درس عبرت بگیرند تا در آینده زیر بار پرداخت چنین مبالغی نروند.
البته که ماجرای شکایت استراماچونی همچنان باشگاه استقلال را به شدت تهدید میکند هرچند که در فرایند حقوقی این پرونده نیز دست استقلال خالی نیست اما نیاز به حضور وکلای کاربلدی است تا استقلال با موفقیت این پرونده را پشت سر بگذارد. تا دوباره ماجرای غرامت سنگین به بار نیاید.
*لیست پرداختها
مدیران استقلال در این مقطع با پرداخت غرامت وینفرد شفر به میزان ۵۹۲۰۰۰ دلار، پرداخت حق دادرسی فیفا به میزان۲۵۰۰۰ فرانک سوئیس، پرداخت غرامت پاختاکور به میزان ۱۴۲۰۰۰ دلار، پرداخت غرامت جپاروف به میزان ۹۴۰۰۰ دلار گامی بزرگی در حل مشکلات ناشی از این بدهیها را برداشتند تا دغدغه هواداران تا حدود زیادی برطرف شود و تیم محبوب آنها با آرامش بیشتری به سمت جلو حرکت کند،اما قطعا این پایان مأموریت آنها نخواهد بود.
استقلال در سالهای اخیر در حوزه درآمد زایی کاملا ناکام بوده و از وجود یک حامی مالی قدرتمند رنج برده از این رو انتظار میرود، با کمی درایت و یک انتخاب اصولی تدبیری اتخاذ شود که مسیر پیش رو با همراهی یک مجموعه قدرتمند هموار شود تا استقلال به آنچه شایستگی دارد دسترسی پیدا کند.
البته پیش از تمام این اقدامات استقلال نیاز به یک تغییر نگرش در سطح کلان مدیریتش دارد.تفکری که با تکیه بر عقلانیت و تجربه مانع از بروز مشکلات قبلی شود،استقلال در دو سال اخیر هیچ درآمدی ناشی از روشهای مرسوم درآمدزایی در فوتبال روز جهان نداشته اما میزان هزینه کرد این باشگاه رقم وحشتناک و دور از انتظاری است که این باشگاه را با بحرانی عظیم رو بهرو کرده است.
*پول کمپ صرف جریمهها شد
استقلالیها به جای پرداخت این حجم پول میتوانست خیلی زودتر پرونده این سه شاکی و دیگر شاکیان خود را پرداخت کند اما با پشت گوش انداختن و اهمال مدیریت چنین هزینهای هنگفت به استقلال تحمیل شد تا سرمایه کلانی بابت پرداخت جریمه از حساب استقلال کسر شود، در حالی که با این رقم استقلالیها میتوانستند کمپ ناصر حجازی را تجهیز کنند تا بازیکنان این تیم بتوانند با امکانات مدرن و تجیزات به روز تمرینات خود را دنبال کنند.
*مدیران نزدیک بین
یکی از تفاوتهای عمده در مدیریت فوتبال ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس در همین ماجرا نهفته است به شکلی که هیچ مدیری در طول دوران خدمتش حاضر نیست به مسائل کلان فکر کند و کارهای زیرساختی و ایده آل انجام دهد، چون از غافله مدیران هزینه گرا و نتیجه محور فاصله میگیرد و نمی تواند روی موج افکارعمومی سوار شود، در حالی که مدیران فوتبالی کشورهای حوزه خلیج فارس در کنار جذب ستاره و کسب نتیجه به ایجاد زیر ساختهای ورزشی نیز توجه ویژه دارند. حالا باید دید با فرصت به وجود آمده تا قبل از فرایند واگذاری، مدیران باشگاه با رفتار منطقی از اشتباهات گذشته درس خواهند گرفت تا ناکامیها از ذهن هواداران پاک شود یا باز همان آش و همان کاسه خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما